هوالشافی
خواص سرکه از زبان حکیم مومن تنکابنی
به نقل از کتاب تحفه حکیم مومن
به عربی خل نامند و از خرما و مويز و شكر و عسل و انجير و امثال آن و از حبوبات مثل برنج و غيره ترتيب مي دهند و مراد از مطلق او سركة انگور است،
و خلّ خمر او را از آن جهت گويند كه، مادامي كه اوّلاَ خمر نشود سركه نمي گردد، به خلاف ساير كه اوّلاَ ترش مي شوند
و بهترين همه سركة انگور است و بعد از آن مويزي (سرکه ای که از مویز گرفته می شود) و انجيري (سرکه ای که از انجیر گرفته می شود) و سركة اناري (سرکه ای که از انار گرفته می شود) و نارجيلي (سرکه ای که از نارگیل گرفته می شود) و سه قسم اخير گرم و خشكند
و سركة انگوري مركّب القوي و در دوم سرد (یعنی اگر میزان سردی از اول تا چهارم تقسیم بندی شود سرکه سردی درجه دو دارد و سردی متوسط دارد) و خشك و گويند خشكي او در سوم است (یعنی اگر میزان خشکی از اول تا چهارم تقسیم بندی شود سرکه خشکی درجه سوم دارد و خشکی متوسط دارد)
قابض و
بسيار مجفّف (خشک کننده) و
سريع النّفوذ و
رسانندة قوّة ادويه به اعضاء و
ملطّف و
قاطع اخلاط غليظه و
رافع تشنگي و
معين (کمک کننده) هضم و
قاطع نزف الدّم (جلو گیری از خونریزی) اعضاء و
محرّك اشتها و
گدازندة بلغم (خلط آبکی بدن) و سپرز (طحال) و
موافق معدة ملتهبه (التهاب دار) و بلغميّه (معده های سرد) و
جهت قطع صفرا و تفتيح (باز شدن) معده و سدّة ماساريقا (انسداد رگ روده ای) و سپرز مفيد و
مداومت خوردن او ناشتا قاتل كرم معده بوده و
گرم او با عسل، جهت نفس الأنتصاب (نعوظ آلت) نافع است و
قي (استفراغ) كردن بعد از خوردن گرم او، جهت ادوية قتّاله (سموم) و دفع جمود خون و شير در معده و
با نمك جهت رفع ضرر فطر (قارچ سمی) و سگ ديوانه گزيده (بیماری هاری) و
مكيدن او بتدريج، جهت زالویي كه در حلق مانده باشد و سرفة كهنه رطوبي و
غرغرة او، جهت منع سيلان فضول (خلط پشت حلق) به حلق و خنّاق و سقوط لهاه (زبان کوچک نای بند) و درد دندان و
مضمضة او با نمك، جهت قطع خون بن دندان كه كنده باشند و با زاج سفيد جهت خونریزی لثه و سستي آن و
:طلاي (مالیدن) آن جهت
منع انتشار قروح خبيثه (زخم های بدخیم) (سرطان پوست) و
باد سرخ و
جمره (التهاب) و
نمله (سوزش و التهاب پوستی شاید منظور حساسیتهای پوستی باشد) و
جرب متقرّح (خارش و حساسیت پوستی زخمی) و
بواسير و داخس (عفونت و التهاب کنار ناخن) و
ورم ظاهري و باطني و
مانع ورم جراحات تازه و
درد سر حار و
خارش بدن و گزيدن حيوانات سميّة حارّه و
سوختگي آتش بغايت مجرّب (آزموده) است و
چون بر عضوي بمالند منع قبول ماده از عضو مجاور خود مي كند و
نطول (نطول [ن ُ] (ع مص) بر عضو ریختن آبی که به دواها جوشانیده باشند) او جهت گزيدن حيوانات سمّي و
بر موضع نزف الدّم (خونریزی) ظاهر بدن جهت قطع سيلان خون و
همچنین طعامي كه با سركه پخته باشند منع سيلان فضول (خلط و رسوبات) به شكم مي كند و
ضماد انجيري كه در آن پخته باشند جهت سوزش عضو و خشونت آن از مجرّبات است و
با گوگرد جهت نقرس و
با عسل جهت رفع آثار تحت چشم و خون مرده و
با روغن گل جهت درد سری که از آفتاب حادث شده باشد و
با آرد جو جهت خنّاق (دیفتری) و ورم پستان و بناگوش و
با خاكستر گرم جهت غدد و ورم بارد (سرد) و
با حرمل (توت) جهت خدر (بی حسی و کرخت شدن و بخواب رفتن عضو) و کزاز (سفتی عضلات) و مفاصل و
همچنین جوشانيدة او با گلاب كه پارچه را به او تر كرده باشند و بر سر كماد (پارچه ای که گرم کنند و بر عضو دردناک نهند) كنند جهت درد سري كه از صفرا و خون و بخارات حمام حادث شده باشد مجرّب است و
پاشيدن سركه كه بر سنگ گرم كرده پاشند و به دستور، سنگ را بر آن انداخته بخار او جهت درد سر مزمن و نزلات و سرفة مزمن و بواسير و
همچنین خوردن انجير و مويزي كه در آن خيسانيده باشند جهت سپرز (طحال) خوب است و
مضمضه طبیخ او با زیره و صعتر (صعتر. [ص َ ت َ] (اِ) سعتر است که پودینه ٔ کوهی باشد و آن را صعترالحمار نیز گویند) جهت تسکین درد دندان و قروح لثه مجرب و
قطور (استفاده قطره ای) او جهت كرم گوش و
بخور او جهت دوي و طنين (وز وز گوش) و گراني سامعه (سنگینی گوش) و تفتيح (باز شدن) سدد خيشوم (گرفتگی بینی) و
بویيدن او جهت سدّة (گرفتگی) مصفاه و
با گلاب و روغن بادام و روغن گل جهت سرسام (سرسام. [س َ] (اِ مرکب) مرضی باشد که در دماغ ورم پیدا می شود و خلل دماغ ظاهر میگردد و این مرکب است از سر بمعنی رأس و سام بمعنی ورم) و هذيان نافع می باشد و
چون يك اوقيه (اوقیة. [اَ قی ی َ] (اِ) وزنه ای معادل هفت مثقال. جوهری گوید در گذشته چنین بود ولی امروز متعارف در میان مردم و اطبا وزن ده درهم و 57 درهم است) پياز عنصل (عنصل. [ع ُ ص َ / ص ُ] (ع اِ) پیاز دشتی مشهور به اسقال. ج، عنصلاء. (از منتهی الارب). پیاز موش) خشك را ورق كرده و در سركه بجوشانند تا مهیا شود و تا يك هفته در آفتاب گذاشته صاف نمايند و هر روز ناشتا دو درهم از آن بنوشند جهت رفع بدبویي دهان كه به مشاركت معده باشد مجرّب است و
در جميع افعال مثل سركة عنصل است كه در اسقيل (اسقال. [اِ] (معرب، اِ) اسقیلا. اسقیل. (تحفه ٔ حکیم مؤمن). پیاز دشتی. (منتهی الارب). عنصل. بصل الفار) مذكور شد و
مضرّ پيران و سوداوي مزاجان و قوّه باه و صاحبان سرفة تازه و سعال يابس (سعال. [س ُ] (ع مص) خفیدن. (المصادر زوزنی). سرفیدن. (منتهی الارب). سرفه و آن حرکت ریه است) و
مضرّ اعصاب و اعضاي عصباني و رحم ناقهين (ناقه. [ق ِه ْ] (ع ص) از بیماری به شده. (مهذب الاسماء). به شده از بیماری. (منتهی الارب). آن باشد که از بیماری بیرون آمده باشد و هنوز تندرست نگشته) و مبرودين (افراد دارای طبع سرد) و صاحبان رياح غليظه (ورم های سرد) و درد مفاصل و
مداومت او مورث (مولد) استسقاء (نوعی بیماری که بیمار عطش زیاد دارد و آب بسیار می خواهد) است در صاحبان ضعف احشاء و شش و مضعف بصر (چشم) و
مورث زردي رخسار و سحج (نوعی از بیماری التهاب روده. (منتهی الارب). بیماریی است که از خراش روده بهم رسد) و لاغري بدن بوده و
:مصلح او
شيريني ها و گوشت آب چرب و
در رفع ضرر سرفه، شيريني و روغن بادام و ادوية ضعيف الحراره و
در رفع ضعف اعصاب، عسل و ادوية حارّه و
در رفع سحج لعابها و قدر، شربتش تا هفت مثقال و
بدلش در بعضي امور، شراب و در بعضي آب ليمو است و سركه طاري (طاری. [ ] (ع اِ) درختی است هندی که چون او را زخم کنند آب بسیار از آن تراوش میکند. و از آن خمر و سرکه میسازند و مشهور بشراب طاری است) و نارگيل مضرّ عصب نيست
تصحیح، توضیح و گرد آوری : دکتر حسن اکبری