هوالشافی
اصول تغذیه در سیره پیامبر اعظم (ص):
شخصی به پیامبر اکرم (ص) عرض کرد: ما غذا مىخوریم، اما سیر نمىشویم! حضرت فرمود: شاید به صورت متفرق غذا مىخورید؛ هنگام غذا با هم جمع شوید و نام خداى بر زبان آورید تا موجب برکت براى شما شود.
چکیده:
تغذیه از نیازهاى اجتنابناپذیر هر موجود زندهاى است. انسان نیز از این قانون، مستثنا نیست. از این رو آگاهى از روش و شیوه بزرگان دین در این زمینه، شایان توجه و تأمل است. نوشتار حاضر درصدد پاسخگویىبه چند پرسش محورى و مهم درباره تغذیه، بر اساس سیره پیامبر اعظم (ص) است. پرسشهایى چون: چرا تغذیه، نوع تغذیه، تنوع و مقدار آن، زمان تغذیه، همراهى با دیگران در تغذیه و بالاخره چگونگى انجام تغذیه.
در سیرة نبوى غذا خوردن با هدف کسب توان براى طاعت و عبادت بوده است. غذاهاى آن حضرت، ویژگىهایى چون حلال بودن، تنوع، سادگى، مضرّ نبودن و سودمندى را داشته است. آن حضرت از صرف بیش از یک نوع غذا در یک وعده ـ به منظور زهد ـ پرهیز میکردند. مقدار غذاىمصرفىاش نیز در حد نیاز بدن بوده است. وقت غذاى حضرت، هنگام گرسنگى بوده و اصرار بر صرف غذا بههمراه دیگران داشته است. آن حضرت در شروع و پایان صرف غذا نام خدا را بر زبان جارى و در اینزمینه، آداب خاص دیگرى را رعایت مىفرمود.
مقدمه:
خوردن و آشامیدن از لوازم اصلى استمرار حیات مادى انسان است. بدون آن، هیچ انسانى قادر به انجام تکالیفاساسى خویش و حرکت در مسیر کمالیابى نخواهد شد. جسم انسان، همچون مرکبى است که روح را حمل مىکند و اختلال در کار این مرکب، اختلال در کار روح پدید مىآورد.
این حقیقت، اقتضاى آن داشته که حتى برترین موجوداتنظام هستى، یعنى انبیا و اولیاى الهى نیز وجود را بىنیاز از خوردن و آشامیدن ندانند. و با بهرهگیرى از شیوههاى صحیحو در عین حال ضرورى، لوازم استمرار حیات و حرکت جسم خویش را فراهم کرده و آن را در خدمت روح بلندشانقرار دهند.
باتوجه به آنچه گفته شد، در این نوشتار به بررسى روایات حاکى از سیره نبوى در این باره مىپردازیم. مجموعاطلاعات موجود در این زمینه، در حقیقت پاسخ به این سؤالهاست که:

پیامبر اکرم (ص) چرا، چه نوع، چند نوع، به چه میزان، چه هنگام، تنها یا با دیگران، و چگونه مىخورد و مىآشامید؟چـرا؟
سخن از چرایى خوردن و آشامیدن در سیره نبوى، منطقاً باید پیش از دیگر مسائل مربوط به سیرهآن حضرت در خوردن و آشامیدن، مورد توجه قرار گیرد. اینکه چرا انسان به خوردن و آشامیدن رو آورده، پرسشىاست که پاسخ آن ابتدا بدیهى مىنماید. زیرا به محض طرح چنین پرسشى، این پاسخ به ذهن مىرسد که خوردن وآشامیدن لازمه طبیعى زندگى بشر و زنده ماندن اوست. این سخن در عین درستى، تمام پاسخ نیست. زیرا فلسفهخوردن و آشامیدن در نگاه اولیاى دین، صِرف تأمین نیازهاى جسمانى نیست. بلکه مسئلهاى مهمتر و برتر مطرحاست.
طبق این دیدگاه، جسم، نقش آلى و ابزارى براى حقیقت انسان، یعنى روح او دارد، از این رو براى اینکه روحبتواند مسیر کمالیابى خود را طى کند باید نیازهاى جسم به عنوان مرکب و ابزار روح، تأمین شود. بر اساس دیدگاهاول، انسان و حیوان مشترک و همسان مىشوند. اما در این نگاه، انسان در تأمین نیازهاى جسم در پى تأمین هدفى بسوالاست. در برخى روایات به نقش ابزارى خوردن در راستاى عبادت و انجام فرائض و تکالیف اشاره شده است. درروایتى، از پیامبر اکرم… چنین نقل شده است که به خداوند عرضه داشت:
در نان به ما برکت عطا کن. و بین ما و نان جدایى میفکن. چرا که اگر نان نباشد قادر به اداى نماز و گرفتن روزه و انجام فرایضپروردگارمان نخواهیم بود.
و در روایت امام صادق(علیه السلام) نیز آمده است: بنیان جسم بر نان نهاده شده است.
بنا بر روایتى دیگر، هنگامى که مردى از ابوذر درباره برترین اعمال پس از ایمان پرسش کرد وى پاسخ داد: «نماز و خوردن نان!» و هنگامى که آن مرد با شگفتى به ابوذر نگریست، وى ادامه داد: «اگر نان نباشد خداوند عبادت نمىشود». و مراد ابوذر این بود که انسان براى کسب توانایى انجام عبادت باید از نان بهره ببرد. با توجه به این گونه روایات، هدف انسان مؤمن از خوردن غذا، آمادهسازى جسم براى انجام تکالیف عبادى وفرایض دینى است، و ـ چنان که گذشت ـ این نوع نگاه به خوردن، به مراتب والاتر از نگاه طبیعى به آن است.
چه نوع؟
پرسش دیگر درباره سیره نبوى… در خوردن و آشامیدن، مربوط به نوع غذاى آن حضرت است. بنابر روایات سیره مىتوان ویژگىهایى را در مورد غذاى پیامبر اکرم… استنباط کرد که عبارتاند از:
حلال بودن:
از مهمترین این ویژگىها حلال بودن غذاست. طبیعى است پیامبر اکرم… با توجه به جایگاههدایتىاش در میان انسانها، بارزترین مصداق براى رعایت این اصل است. در برخى روایات آمده است که آنحضرت آنچه را خداوند برایش حلال کرده بود به همراه خانواده و خدمتکار تناول مىکرد.
تنوع:
ویژگى دیگر در غذاهاى پیامبر اکرم… آن بود که اصرار بر نوع خاص و برجستهاى از غذاها نداشت وغذایى، همچون غذاى متعارف همه مردم را مصرف مىکرد. و در این میان، به سادهترین نوع آن قناعت مىکرد و بر آنشاکر بود. بنا به نقل طبرسى، آن حضرت گونههاى مختلف از غذاها را مصرف مىکرد. معناى این سخنمىتواند آن باشد که حضرت اصرار بر نوع خاصى از غذاها نداشت. و در این زمینه، تکلف نمىورزید و در صورتدسترسى به غذاهاى نافع، براى تأمین نیاز جسم از آنها بهره مىبرد.
سادگی:
در بیشتر موارد، آن حضرت نان جو، با آرد سبوسدار، و در حدّ عدم سیرى مصرف مىکرد. در برخى روایات، از نانجو به عنوان غذاى انبیا یاد شده است. به عنوان نمونه در روایتى، به نقل از امام رضا (علیه السلام) چنین مىخوانیم:
هیچ پیامبرى نبوده جز آن که مردم را به خوردن [نان] جو فرا خوانده و براى آن، برکت طلبیده است. و [این غذا] در هیچشکمى داخل نشده جز آن که بیمارى را از میان برداشته است. و این، غذاى پیامبران است و طعام نیکان. و خداوند اِبا کرده ازاینکه غذاى انبیا را چیزى غیر از جو قرار دهد.
از دیگر روایات مربوط به سادگى غذاى پیامبر…، روایت قتاده است. وى گوید: ما گاه نزد انس بنمالک مىرفتیم و مىدیدیم که خدمتکار او مشغول پختن نان بود. روزى انس در همین حال، رو به ما کرده، گفت: [از ایننانها] بخورید. اما نسبت به پیامبر، من سراغ ندارم که حضرت نان با آرد الک کرده و بدون سبوس، و گوشت گوسفندکباب شده مصرف کرده باشد.
خورشِ غذاى پیامبر… نیز معمولاً بسیار ساده بود. بنا به نقل کلینى از امام صادق (علیه السلام)، روزىپیامبر اکرم… به حجره امسلمه وارد شد. امسلمه قطعه نانى نزد حضرت آورد. پیامبر فرمودند: آیاخورش نیز دارى؟ گفت: خیر یا رسول الله، جز سرکه ندارم. فرمود: سرکه خوب خورشى است، و خانهاى که سرکه درآن هست بىچیز نیست.
مضر نبودن:
ویژگى مهم دیگر در غذاهاى مورد استفاده پیامبر اکرم…، مضرّ نبودن است. از نظر آن حضرت، گذشته از مفید و نافع بودن، یک غذا ـ که در ادامه، به آن خواهیم پرداخت ـ مىبایست فاقد آثار منفى بر بدن باشد. بهعنوان مثال، بنا به نقل کلینى از امام صادق(علیه السلام)، و آن حضرت از امیرالمؤمنین(علیه السلام)، هنگامى که براى پیامبراکرم… غذاى داغى آوردند، فرمود: آن را بگذارید تا سرد شود، خداوند آتش را غذاى ما قرار نداده و برکت در غذاى غیر داغ است.
بنا بر بعضى روایات، آن حضرت از خوردن برخى غذاها یا گیاهان که بوى آنها در دهان مىماند نیز اجتناب مىکرد. البته این پرهیز، ناشى از آثار خانوادگى یا اجتماعى بقاى بوى این غذاها در دهان بود و نه به سبب ضرر آن براى بدن. بنا به نقل طبرسى، پیامبر اکرم… سیر، پیاز، تره و عسلى که مغافیر در آن بود تناولنمىکرد. زیرا بوى آنها در دهان مىماند.
سودمندی:
ویژگى دیگر غذاهاى مورد استفاده پیامبر اکرم…، میزان نافع بودن غذا براى بدن بود. بنا بر روایتى کهپیش از این گذشت، حضرت سادگى را در مجموع زندگى و از جمله تغذیه، رعایت مىکرد. اما این، منافات با توجه بهسودمندى غذاها ندارد. و در مواردى که گشایش اقتصادى براى مسلمانان و خود حضرت پدید مىآمد با تنوعبخشىبه غذاى خود و خانواده، از غذاهاى سودمند بهره مىبرد.
در برخى روایات، ضمن اشاره به این موارد، از زبانپیامبر… و دیگر معصومان (علیهم السلام) فوایدى براى برخى غذاها بیان شده است. مجموع اینروایات، حکایت از آن دارند که پیامبر اکرم … به علت اتصال به منبع علم الهى و آگاهى از خواصغذاها، نافعترین آنها را براى بدن ـ در صورت دسترسى به آنها ـ بر مىگزیده. ضمن آنکه در میزان مصرف نیز اصول سلامت را رعایت مىکرد.
در روایتى که پیش از این از امام رضا(علیه السلام) نقل کردیم، به خاصیت درمانى نان جو اشاره شد. به جز آن، در برخى روایات، امام صادق(علیه السلام) شیر، سرکه، روغن و سویق (نوعى حلیم از گندم یا جو، و شکر و خرما) را غذاى پیامبران، و گوشت و شیر را، شورباى (آبگوشت) آنان معرفى کرده است.
همچنین گفته شده است که محبوبترین غذاها نزد پیامبر اکرم… گوشت بود و مىفرمود: «گوشت موجب افزونى قوه شنوایى و بینایى مىشود». و در کلامى دیگر فرمود: گوشت، سرآمد غذاها در دنیا و آخرت است. و اگر از خدایم مىخواستم که هر روز مرا با آن اطعام کند چنینمىکرد.
آن حضرت گوشت را گاه به صورت پخته [با آب] و گاه به صورت کباب، همراه نان مصرف مىکرد. بنا به نقل طبرسى، پیامبر اکرم … تگرگ را جمع کرده و تناول مىکرد و مىفرمود: این موجبنابودى عوامل فساد دندانها مىشود.
از امام صادق(علیه السلام) نیز نقل شده است که پیامبر اکرم… در صورت دسترسى به شیرینىجاتبا آن افطار مىکرد، و اگر بدان دسترسى نداشت با آب گرم افطار مىکرد. و مىفرمود: این باعث پاکسازى کبد و معده، و موجب خوشبو شدن بوى دهان، و سبب تقویت دندانها و چشم، و عامل تیزى بینایىمىشود. و گناهان را مىشوید و عروق تحریک شده را ساکن، و تلخى غالب را از بین مىبرد. بلغم را قطع مىکند و حرارت را ازمعده فرو نشانده و سردرد را زایل مىکند.
گفتنى است، تأثیر افطار با آب ولرم در شسته شدن گناهان مىتواند به لحاظ فضیلتى باشد که شخص روزهدار در اثرگرسنگى و سپس افطار با نوشیدنى سادهاى چون آب به دست مىآورد. پیامبر اکرم… عسل را بسیار دوست داشت و خوردن آن را همراه با قرائت آیاتى از قرآن و جویدنکُندر موجب زوال بلغم مىدانست.
پیامبر اکرم… مطلوبیت بعضى غذاها را گاه با تعبیر «طیّب» تأیید مىکرد. به عنوان مثال، هنگامىکه یکى از اصحاب حضرت فالودهاى به ایشان هدیه کرد و حضرت قدرى تناول کردند، پرسیدند: «اى ابا عبدالله، اینرا از چه چیزى فراهم کردهاى؟» عرض کرد: پدر و مادرم فدایت، روغن و عسل را در ظرفى سنگى ریخته، با آتش تفتمىدهیم و سپس مغز گندم را آسیاب کرده و با آن مخلوط مىکنیم. تا به خوبى با هم عجین شوند و چنین چیزى فراهمآید. حضرت فرمود: «این غذایى نیکو و گواراست».
چگونه؟
روح سادهزیستى در پیامبر اکرم… مانع از آن بود که بر سر سفره غذاى آن حضرت بیش از یک نوعغذا یافت شود. علت این امر در روایت صحیحة کلینى از امام صادق(علیه السلام) بیان شده است. بنا بر این نقل، پیامبراکرم… در شامگاه پنجشنبهاى که در مسجد قبا حضور داشت، براى افطار، نوشیدنى طلب کرد و اوسبن خولى انصارى کاسة بزرگى حاوى شیر مخلوط با عسل آورد.
حضرت چون آن را به لبهاى مبارک رسانید ناگاه آنرا کنار نهاد و فرمود: این، دو نوع نوشیدنى است که به یکى از آنها نیز مىتوان بسنده کرد. من آن دو را با هم نمىنوشم. اما تحریم نیز نمىکنم. لکن من براى تواضع در برابر خداوند چنین مىکنم. هر کس براى خدا تواضع کند خداوند او را بلند مرتبه سازد، و هر کستکبّر ورزد خداوند او را فرود آورد. و هر آن کس که در معیشت، راه میانه برگزیند خداوند روزىاش دهد. و هر آن که اهل تبذیر باشد خداوند او را محروم سازد. و هر آن که فراوان یاد مرگ کند خداوند دوستش دارد.
این روایت چندین پیام دارد:
قناعت پیامبر اکرم… بر یک نوع از نوشیدنى و غذا؛
این قناعت، بُعد استحباب و ترجیح داشته و ترک آن حرام نیست. و این در حقیقت، ناشى از شریعت سهلهاىاست که پیامبر… خود را مروّج و آورنده آن معرفى کرد. و از این رو فرمود: من این دو نوشیدنى را با هم نمىنوشم، اما تحریم نیز نمىکنم.
زهد مثبت در سیره معصومان(علیهم السلام) و اولیاى صالح خداوند عبارت از همین است. که با وجود دسترسى بهمواهب دنیوى جز در حد ضرورت، از آنها چشمپوشى مىکردند.
پیامبر اکرم… سرّ این اقدام خویش را تواضع در برابر خدا معرفى مىکند. و این، جلوهاى دیگر ازصفت تواضع است که عبارت از تواضع در برابر خداست. افراد متکبّر و دنیازده با گردن کشى و روحیة طلب کارانه دربرابر خداوند ظاهر شده و نعمتهاى الهى را بىتوجه به مُنْعِم مصرف مىکنند. در حالى که بندگان حقیقى خداوند با اظهار کوچکى و تواضع در برابر خداوند، خود را مستحق کوچکترین نعمتها نیز ندیده و نسبت به توان بر شکرگزارى براى کمترین نعمت نیز اظهار عجز مىکنند و درصدد افزون خواهیِ همراه با ناسپاسى نیستند.
توصیه کلى پیامبر اکرم… در این حدیث، به اعتدال و میانهروى در زندگى، و ترک تبذیر است.
و نهایتاً در راستاى اصول و سیره و شیوه تربیتى پیامبر اکرم…، مسئله یاد مرگ مطرح مىشود کهبهترین وسیله حفظ انسانها از کژى است.
به چه میزان؟
اولیاى دین و نیز حکیمان، همواره به کمخورى و پرهیز از پرخورى سفارش اکید داشتهاند. این مسئله امروزه نیز مورد تأکید پژوهشگران علوم پزشکى است. و به عنوان راز سلامت و پیشگیرى از بیمارىها مطرح است. در روایت کلینى از امام باقر (علیه السلام) آمده است: چیزى نزد خداوند، مبغوضتر و ناپسندتر از شکم پر نیست.
در روایتى دیگر از آن حضرت آمده است: آن گاه که شکم پر شود، ره طغیان در پیش گیرد. و به گفته برخى حکما: زیاد نخورید تا زیاد بنوشید تا زیاد بخوابید تا زیاد حسرت بخورید. در روایات نبوى… نیز بر این امر تأکید شده است. آن حضرت، پرخورى را موجب فساد بدن، بروز بیمارى، کسالت در عبادت، قساوت و مردن قلب، دورى از خدا، مبغوض خداوند واقع شدن، ضرر زدن به دین فرد و از ویژگىهاى افراد کافر و منافق معرفى فرموده است.
در بعضى روایات، آن حضرت میزان مناسب براىخوردن را چنین تعیین کرده است: فرزند آدم! هیچ ظرفى بدتر از شکم را پر نکرده، براى او تنها چند لقمه که سبب قوام وجودش شود کافى است. و اگر ناچار ازغذا خوردن شد، پس ثلث [معده] براى غذایش، و ثلث آن براى نوشیدنىاش، و ثلث دیگر را براى نفس بگذارد. در این زمینه، از بعضى همسران پیامبر اکرم… نقل شده است که: «هیچگاه شکم پیامبرصلى الله علیه و آلهو سلم از غذا پر نشد».
چه هنگام؟
پرسش دیگر دربارة سیره نبوى… در تغذیه، این است که آن حضرت در چه اوقاتى غذا صرفمىکرده است؟ از برخى روایات مىتوان اصلى کلى در این باره استنباط کرد. و آن اینکه آن حضرت جز به وقتگرسنگى و احساس نیاز بدن، اقدام به صرف غذا نمىکرده است. در روایتى از آن حضرت نقل شده استکه فرمود: بخور در حالى که اشتها به خوردن دارى، و دست بکش در حالى که هنوز اشتها به خوردن دارى. و بنا به نقل انس بن مالک: هیچ گاه در روز یا شب، آن حضرت گوشت یا نان مصرف نکرد مگر هنگامى که بدن نیاز به آن داشت.
بر این اساس، نقل شده است که پیامبر اکرم… شخصاً با مردم مواسات و همراهى مىکرد، به گونهاىکه ازار (لنگ) خود را با پوست وصله مىکرد و هیچ گاه، هم صبحانه (یانهار) و هم شام نخورد تا اینکه از دنیا رحلتفرمود. بنا بر بعضى روایات، معصومان(علیهم السلام) دو وعده غذایى را در طول شبانه روز سفارش مىکردند و از صرف غذا بین آن دو وعده، نهى مىکردند. و از برخى روایات، بر مىآید که معصومان(علیهم السلام) تأکید بر آن داشتند کهافراد، شب هنگام چیزى خورده و بخوابند، ولو بسیار اندک باشد.
امام صادق(علیه السلام) در این زمینه فرموده است: خوردن شام را ترک نکن، حتى اگر سه لقمه به همراه نمک باشد. و کسى که شام خوردن را [به کلى] ترک گوید رگى در بدنشمىمیرد که هرگز احیا نخواهد شد. پیامبر اکرم… نیز مىفرمود: شام بخورید هر چند یک مشت خرماى غیرمرغوب باشد، چرا که ترک شام خوردن موجب پیرى است.
تنها یا با دیگران؟
بخش دیگرى از روایات سیره نبوى… در باب خوردن و آشامیدن، از آن حکایت دارد که پیامبراکرم… در حدّ امکان، به تنهایى غذا نمىخورد. ایشان مىفرمود: آیا شما را از بدترینتان خبر دهم؟ کسى کهبه تنهایى بخورد و بردهاش را بزند و میهمانش را ردّ کند. آن حضرت، غذا خوردن جمعى، حلال بودن غذا، و گفتن بسم الله در ابتدا و حمد خدا در پایان را از اسباب کمال در غذا خوردن معرفى مىفرمود.
و نیز مىفرمود: بهترین غذاها نزد خداوند آن است که دستان زیادى آن را بخورند. و بنا به نقل امام صادق(علیه السلام) از امیرالمؤمنین(علیه السلام)، پیامبر اکرم… مىفرمود: جماعت، موجب برکت است و غذاى یک نفر، دو نفر را، و غذاى دو نفر، چهار نفر را کفایت مىکند.
گفتنى است که هر چند زیادتر شدن افراد ممکن است سهم هر فرد از غذا را کاهش دهد، اما مراد پیامبر اکرمصلى الله علیهو آله و سلم مىتواند آن باشد که حتى با وجود عدم سیرى، نیاز بدن همراه با کم خورى که مطلوب است، تأمین مىشود. و این مىتواند در نتیجه ایثار افراد در اختصاص سهم خود به دیگران باشد. امروزه نیز ثابت شده است کهصرف غذا با دیگران، همراه با نشاط و گوارایى مىشود و این امر، در جذب نیکوى غذا و تعادل گوارش نقش مهمىدارد.
بنا به نقل طبرسى، پیامبر اکرم… آنچه را خوردنش بر وى حلال بود، همراه اهل و خادم یا همراهکسانى که حضرت را دعوت به غذا خوردن مىکردند، روى زمین یا آنچه دعوت کنندگان بر آن غذا مىخوردند، و از آنچه آنان مىخوردند تناول مىفرمود. مگر آن که میهمانى بر حضرت وارد مىشد که در این صورت، به همراه میهمانغذا مىخورد.
بنا به نقل دیگر طبرسى، هنگامى که کسى به پیامبراکرم… عرض کرد: ما غذا مىخوریم، اما سیر نمىشویم! حضرت فرمود: شاید به صورت متفرق غذا مىخورید؛ در حال غذا با هم جمع شوید و نام خداى بر زبان آرید تا موجب برکت براى شماشود.
آن حضرت، گاه غذا را در میان مساکین و نیازمندان و همراه آنان میل مىکرد و از برکت حضور حضرت، آنان نیز سیر مىشدند. بنا به نقل حمیرى از امام باقر (علیه السلام)، شبى پیامبر اکرم… همراه مساکینى که در مسجد مىخوابیدند در کنار منبر، روزه خود را افطار کرد و از غذایى که در دیگى سنگى نهاده شده بود میل فرمود، و به برکتحضور حضرت، سى نفر از آنان از آن غذا خورده و سیر شدند. سپس آن ظرف نزد همسران حضرت باز گردانده شد و همه آنان نیز سیر شدند. اینگونه روایات هرچند از یکى از معجزات آن حضرت حکایت دارد، اما پیش ازآن ـ با توجه به آنچه گذشت ـ حاکى از اهتمام حضرت بر ایثار و نیز توجه به غذا خوردن در جمع مىباشد.
منبع: خبرگزاری فارس
لینک خبر: http://farsnews.com/newstext.php?nn=13921024001355
نظریه دکتر اکبری:
رعایت دستورات اسلام عزیز شامل فرمایش های قران کریم و اهل بیت علیهم السلام و پیروی از عقل سلیم که ادامه اطاعت از دین الهی است، تنها راه نجات بشریت و سعادت اوست.
کم خوری راز سلامتی انسان است.
ساده خوری باعث سلامتی سلول های بدن انسان است.
خوردن در جمع و نشستن سر سفره و با یاد خدا و برای خدا خوردن باعث برکت غذا ها می شود و خوردن را کاری مقدس می نماید.
آرام غذا خوردن، خوب جویدن، مخلوط کردن غذا با بزاق و نخوردن آب و مایعات سرد مابین غذا ها، باعث هضم بهتر غذا و جلوگیری از ایجاد بیماریهای معده و نفخ می گردد.