نماد سایت سایت دکتر حسن اکبری

خواص سرکه از زبان حکیم مومن تنکابنی

هوالشافی

خواص سرکه از زبان حکیم مومن تنکابنی

به نقل از کتاب تحفه حکیم مومن

به عربی خل نامند و از خرما و مويز و شكر و عسل و انجير و امثال آن و از حبوبات مثل برنج و غيره ترتيب مي دهند و مراد از مطلق او سركة انگور است،

و خلّ خمر او را از آن جهت گويند كه، مادامي كه اوّلاَ خمر نشود سركه نمي گردد، به خلاف ساير كه اوّلاَ ترش مي شوند

و بهترين همه سركة انگور است و بعد از ‌آن مويزي (سرکه ای که از مویز گرفته می شود) و انجيري (سرکه ای که از انجیر گرفته می شود) و سركة اناري (سرکه ای که از انار گرفته می شود) و نارجيلي (سرکه ای که از نارگیل گرفته می شود) و سه قسم اخير گرم و خشكند

و سركة انگوري مركّب القوي و در دوم سرد (یعنی اگر میزان سردی از اول تا چهارم تقسیم بندی شود سرکه سردی درجه دو دارد و سردی متوسط دارد) و خشك و گويند خشكي او در سوم است (یعنی اگر میزان خشکی از اول تا چهارم تقسیم بندی شود سرکه خشکی درجه سوم دارد و خشکی متوسط دارد)

قابض و

بسيار مجفّف (خشک کننده) و

سريع النّفوذ و

رسانندة‌ قوّة ادويه به اعضاء و

ملطّف و

قاطع اخلاط غليظه و

رافع تشنگي و

معين (کمک کننده) هضم و

قاطع نزف الدّم (جلو گیری از خونریزی) اعضاء و

محرّك اشتها و

گدازندة بلغم (خلط آبکی بدن) و سپرز (طحال) و

موافق معدة‌ ملتهبه (التهاب دار) و بلغميّه (معده های سرد) و

جهت قطع صفرا و تفتيح (باز شدن) معده و سدّة ماساريقا (انسداد رگ روده ای) و سپرز مفيد و

مداومت خوردن او ناشتا قاتل كرم معده بوده و

گرم او با عسل، جهت نفس الأنتصاب (نعوظ آلت) نافع است و

قي (استفراغ) كردن بعد از خوردن گرم او، جهت ادوية قتّاله (سموم) و دفع جمود خون و شير در معده و

با نمك جهت رفع ضرر فطر (قارچ سمی) و سگ ديوانه گزيده (بیماری هاری) و

مكيدن او بتدريج، جهت زالویي كه در حلق مانده باشد و سرفة ‌كهنه رطوبي و

غرغرة ‌او، جهت منع سيلان فضول (خلط پشت حلق) به حلق و خنّاق و سقوط لهاه (زبان کوچک نای بند) و درد دندان و

مضمضة او با نمك، جهت قطع خون بن دندان كه كنده باشند و با زاج سفيد جهت خونریزی لثه و سستي آن و

:طلاي (مالیدن) آن جهت

منع انتشار قروح خبيثه (زخم های بدخیم) (سرطان پوست) و

باد سرخ و

جمره (التهاب) و

نمله (سوزش و التهاب پوستی شاید منظور حساسیتهای پوستی باشد) و

جرب متقرّح (خارش و حساسیت پوستی زخمی) و

بواسير و داخس (عفونت و التهاب کنار ناخن) و

ورم ظاهري و باطني و

مانع ورم جراحات تازه و

درد سر حار و

خارش بدن و گزيدن حيوانات سميّة حارّه و

سوختگي آتش بغايت مجرّب (آزموده) است و

چون بر عضوي بمالند منع قبول ماده از عضو مجاور خود مي كند و

نطول (نطول [ن ُ] (ع مص) بر عضو ریختن آبی که به دواها جوشانیده باشند) او جهت گزيدن حيوانات سمّي و

بر موضع نزف الدّم (خونریزی) ظاهر بدن جهت قطع سيلان خون و

همچنین طعامي كه با سركه پخته باشند منع سيلان فضول (خلط و رسوبات) به شكم مي كند و

ضماد انجيري كه در آن پخته باشند جهت سوزش عضو و خشونت آن از مجرّبات است و

با گوگرد جهت نقرس و

با عسل جهت رفع آثار تحت چشم و خون مرده و

با روغن گل جهت درد سری که از آفتاب حادث شده باشد و

با آرد جو جهت خنّاق (دیفتری) و ورم پستان و بناگوش و

با خاكستر گرم جهت غدد و ورم بارد (سرد) و

با حرمل (توت) جهت خدر (بی حسی و کرخت شدن و بخواب رفتن عضو) و کزاز (سفتی عضلات) و مفاصل و

همچنین جوشانيدة او با گلاب كه پارچه ‌را به او تر كرده باشند و بر سر كماد (پارچه ای که گرم کنند و بر عضو دردناک نهند) كنند جهت درد سري كه از صفرا و خون و بخارات حمام حادث شده باشد مجرّب است و

پاشيدن سركه كه بر سنگ گرم كرده پاشند و به دستور، سنگ را بر آن انداخته بخار او جهت درد سر مزمن و نزلات و سرفة مزمن و بواسير و

همچنین خوردن انجير و مويزي كه در آن خيسانيده باشند جهت سپرز (طحال) خوب است و

مضمضه طبیخ او با زیره و صعتر (صعتر. [ص َ ت َ] (اِ) سعتر است که پودینه ٔ کوهی باشد و آن را صعترالحمار نیز گویند) جهت تسکین درد دندان و قروح لثه مجرب و

قطور (استفاده قطره ای) او جهت كرم گوش و

بخور او جهت دوي و طنين (وز وز گوش) و گراني سامعه (سنگینی گوش) و تفتيح (باز شدن) سدد خيشوم (گرفتگی بینی) و

بویيدن او جهت سدّة‌ (گرفتگی) مصفاه و

با گلاب و روغن بادام و روغن گل جهت سرسام (سرسام. [س َ] (اِ مرکب) مرضی باشد که در دماغ ورم پیدا می شود و خلل دماغ ظاهر میگردد و این مرکب است از سر بمعنی رأس و سام بمعنی ورم) و هذيان نافع می باشد و

چون يك اوقيه (اوقیة. [اَ قی ی َ] (اِ) وزنه ای معادل هفت مثقال. جوهری گوید در گذشته چنین بود ولی امروز متعارف در میان مردم و اطبا وزن ده درهم و 57 درهم است) پياز عنصل (عنصل. [ع ُ ص َ / ص ُ] (ع اِ) پیاز دشتی مشهور به اسقال. ج، عنصلاء. (از منتهی الارب). پیاز موش) خشك را ورق كرده و در سركه بجوشانند تا مهیا شود و تا يك هفته در آفتاب گذاشته صاف نمايند و هر روز ناشتا دو درهم از ‌آن بنوشند جهت رفع بدبویي دهان كه به مشاركت معده باشد مجرّب است و

در جميع افعال مثل سركة عنصل است كه در اسقيل (اسقال. [اِ] (معرب، اِ) اسقیلا. اسقیل. (تحفه ٔ حکیم مؤمن). پیاز دشتی. (منتهی الارب). عنصل. بصل الفار) مذكور شد و

مضرّ پيران و سوداوي مزاجان و قوّه باه و صاحبان سرفة‌ تازه و سعال يابس (سعال. [س ُ] (ع مص) خفیدن. (المصادر زوزنی). سرفیدن. (منتهی الارب). سرفه و آن حرکت ریه است) و

مضرّ اعصاب و اعضاي عصباني و رحم ناقهين (ناقه. [ق ِه ْ] (ع ص) از بیماری به شده. (مهذب الاسماء). به شده از بیماری. (منتهی الارب). آن باشد که از بیماری بیرون آمده باشد و هنوز تندرست نگشته) و مبرودين (افراد دارای طبع سرد) و صاحبان رياح غليظه (ورم های سرد) و درد مفاصل و

مداومت او مورث (مولد) استسقاء (نوعی بیماری که بیمار عطش زیاد دارد و آب بسیار می خواهد) است در صاحبان ضعف احشاء و شش و مضعف بصر (چشم) و

مورث زردي رخسار و سحج (نوعی از بیماری التهاب روده. (منتهی الارب). بیماریی است که از خراش روده بهم رسد) و لاغري بدن بوده و

:مصلح او

شيريني ها و گوشت آب چرب و

در رفع ضرر سرفه، شيريني و روغن بادام و ادوية ‌ضعيف الحراره و

در رفع ضعف اعصاب، عسل و ادوية حارّه و

در رفع سحج لعابها و قدر، شربتش تا هفت مثقال و

بدلش در بعضي امور، شراب و در بعضي آب ليمو است و سركه طاري (طاری. [ ] (ع اِ) درختی است هندی که چون او را زخم کنند آب بسیار از آن تراوش میکند. و از آن خمر و سرکه میسازند و مشهور بشراب طاری است) و نارگيل مضرّ عصب نيست

تصحیح، توضیح و گرد آوری : دکتر حسن اکبری

 

 

خروج از نسخه موبایل