اخلاق پزشکی در اسلام:
هوالشافی

مقدمه:
چه مکتبی است که بتواند کار اخلاقی را توجیه کند؟ یعنی بتواند عقل سالم را قانع کند که چیزی را به فرد دیگری اختصاص دهد، در حالی که خودش به آن چیز نیازمند تر است؟
لابد باید یک منطق قوی در یک مکتب باشد که بتواند این گونه اعمال را بخصوص در زمینه طب و از جانب طبیب برای درمان بیماران توجیه بنماید
به نظر من مکتب اسلام این قابلیت و ظرفیت را دارد و شاهد آن، رفتار پزشکان بزرگی بوده که در طول تاریخ تمام همت خویش را در راستای حل مشکلات درمانی بیماران به کار گرفتند و حتی زندگی شخصی و خصوصی خود را در راه رسیدن به هدف مقدس بهداشت و درمان بیماران فدا کرده اند و در این میان لازم است نام پر افتخار شیخ الرئیس ابو علی سینا را ببرم.
بیان مسئله:
در اسلام، طب سرآمد تمام دانش های بشری است، زیرا فلسفه دیگر علوم، بهره وری انسان ها از مواهب و نعمت های زندگی است. اگر سلامتی در کار نباشد انسان چگونه می تواند از این مواهب بهره ببرد؟
امام علی (ع) می فرمایند: بِالعافیهِ تُوجَهُ لَذَّةُ الحَیاط، لذت زندگی با سلامت بدست می آید. (غرر الحکم ج7 ص42)
امام باقر (ع) می فرمایند: بدان که نه هیچ دانشی چون جستن سلامت است و نه هیچ سلامتی چون سلامت دل است. (کتاب احادیث پزشکی ج1 ق پیشگفتار)
رسول اکرم (ص) می فرمایند: دانش بر دو گونه است، دانش دین ها و دانش بدن ها (کتاب احادیث پزشکی ج1 ق پیشگفتار)
در دین اسلام طبابت واقعی به دست خود خداوند است.
در قرآن کریم حضرت ابراهیم (ع) می فرمایند: وَ اِذا مَرَضتُ فَهُوَ یَشفین، و چون بیمار شوم او (خداوند) شفایم می دهد. (سوره شعراء آیه 80)
و این مطلب با بحث طب غربی متفاوت است که طبیب را یک انسان دانش آموخته صرف می داند و نه اینکه خداوند تعالی را طبیب واقعی و اصلی بداند.
بنابر مطالب گفته شده از دیدگاه اسلام، پزشک و دارو چه برای درمان روان و چه برای درمان جسم، فقط و فقط یک وسیله در نظام خلقت هستند و تنها خداوند است که درمان کننده بیماری ها و درد هاست.
بحث:
بزرگترین نعمت الهی از دیدگاه اسلام، سلامت بدن انسان و بالاتر از آن سلامت روان است
امام علی (ع) می فرمایند: یکی از بلاها فقر است و سخت تر از آن مرض جسم است و سخت تر از آن مرض قلب (روح و روان) است.
و امام در تکمیل مطلب می فرمایند: همانا از نعمت ها وسعت روزی است و بالاتر از آن سلامت جسم انسان است. و بالاتر از آن تقوای قلوب و پرهیزگاری است.
پس خداوند طب را در زمره حقوق و روزی مردم قرار داده و احکام و دستورات لازم برای سلامت و سعادت انسان ها را از طریق وحی یا از زبان انبیاء و اوصیا و اولیای خود به مردم رسانده است. و لذا علت بیماری ها عدم رعایت همین دستورات و قوانین الهی است.
امام رضا (ع) درباره حکمت مقررات الهی می فرمایند:
ما تمام حلال های خداوند تبارک و تعالی را درمی یابیم. پس در آنها صلاح بندگان و بقای آن ها قرار داده شده و به آن ها نیازی گریز ناپذیر دارند.و می بینیم همه آنچه که حرام شده است بندگان خدا به آن ها نیازی ندارند و در می یابیم آن ها همگی موجب فنا و نابودی هستند. (کتاب علل الشرایع ص 592)
نتیجه گیری:
در اسلام طبابت کردن واجب کفافی است. یعنی مادامی که نیاز وجود دارد بر همه مسلمانان واجب است که طب را فرا گیرند و مردم را درمان نمایند.
در اسلام طبیب می تواند حق العلاج دریافت کند. ولی کار طبابت را برای رضایت خداوند انجام دهد، بنابراین هدف طبیب کسب درآمد و جمع ثروت نیست. بلکه هدف انجام وظیفه الهی و خدمتگذاری به بندگان خداست و در این میان کسب درآمد حلال مطابق شرع و عرف بلامانع می باشد.
طبیب در اسلام موظف به درمان بیماران مسلمان نیست. بلکه موظف به درمان تمام انسان های بیمار با هر عقیده و با هر رنگ و نژادی است و طبیب مسلمان لازم است کار درمانی خود را بدون در نظر گرفتن تمام ملاحظات سیاسی، اجتماعی، نژادی و اقتصادی انجام دهد. حتی اگر بیمار جزء دشمنان هم باشد باید وقتی بیمار یا مجروح است، مداوا شود. و یا حتی اگر بیمار یک جنایت کار است طبیب مسلمان لازم است او را درمان نماید.
طبیب در اسلام در مقابل انجام اقدامات درمانی خود چنانچه مهارت کافی نداشته باشد ضامن است.
طبیب در اسلام حق ندارد بیش از حد مورد لزوم به عضوی از بیمار لمس یا نگاه کند ولی اگر لازم باشد معاینه کامل بلامانع است.
طبیب در اسلام موظف است اسرار بیمار را حفظ نماید و حق فاش کردن اطلاعات پزشکی بیمار را ندارد.
طبیب در اسلام حق ناامید کردن بیمار را ندارد و همواره لازم است به بیمار امید داده شود. چون درمان کننده اصلی خداوند تبارک و تعالی است و چه بسا بیماری که الان لاعلاج است فردا درمان پذیر شود.
دکتر حسن اکبری
متخصص آسیب شناسی سلولی
دانشیار پاتولوژی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
محقق و مدرس طب اسلامی ایرانی